بیخبری از زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز و مجید اسدی
محروم از رسیدگی پزشکی
حدود دو هفته از انتقال زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز به
سلول انفرادی میگذرد. وی محروم از تماس و ملاقات با خانوادهاش بوده که موجب
نگرانیهایی از سلامت این زندانی شده است.
زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز هشتمین سال حبس خود را در
زندان مرکزی کرج سپری میکند و بر اساس احکام ظالمانه و پروندهسازیهای مکرر از دیماه
سال ۱۳۹۰ تاکنون در زندان محبوس است. این زندانی سیاسی از ۲۱بهمنماه، تماسی با
خانواده خود نداشته و به سلول انفرادی منتقل شده است.
روز دوشنبه ۲۲بهمنماه ۹۷، زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز
در چهلمین سالگرد، انقلاب ضدسلطنتی، در اعتراض به چهل سال شکنجه و اعدام توسط دیکتاتوری
ولایت فقیه، اقدام به دادن شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» در
زندان مرکزی کرج کرد.
بهدنبال این اقدام دژخیمان زندان مرکزی کرج وی را با ضرب و
شتم از سالن ۶به سالن ۱۴(سلول انفرادی) منتقل کردند.
زندانی سیاسی مجید اسدی محروم از رسیدگی پزشکی
زندانی سیاسی مجید اسدی اسفند ماه امسال وارد سومین سال
زندانی خود شد. این زندانی سیاسی که هماکنون در زندان گوهردشت محبوس است، با وجود
بیماریهای مختلف و بهرغم نیاز مبرم به درمان و رسیدگیهای پزشکی، از پیگیری درمانی
محروم است
اعتصاب غذای جمعی در زندان شیبان اهواز در اعتراض به شکنجه
زندانیان
جمعی از زندانیان سیاسی زندان شیبان اهواز همچنان در
اعتصاب غذا بهسر میبرند. آنها از از روز چهارشنبه ۱۷ بهمن ۹۷ در اعتراض به شکنجه
زندانیان سیاسی و تفکیک نبودن زندانیان سیاسی از زندانیان جرایم دیگر، اقدام به
اعتصابغذای جمعی کردند.
یکی از زندانیان که بهتازگی از زندان شیبان آزاد شده است،
میگوید: «یکی از دژخیمان زندان بهنام دانش، دستور شکنجه زندانیان تا حد مرگ را
داده است.»
این زندانی آزاد شده، اضافه میکند: «افرادی مانند غلام
نژاد، خلیلی، زارع و ذوالفقاری از دست نشاندگان اداره اطلاعات اهواز در زندان شیبان
هستند و همه امور زندان در دست آنها است. مسئولان زندان با ایجاد تفرقه و تحریک
برخی زندانیان اهل سنت یا جرایم دیگر علیه زندانیان سیاسی، فشارهای زیادی بر زندانیان
سیاسی - امنیتی وارد میکنند.
نامه
زندانی سیاسی، مجید اسدی :دار و درفش سرکوب، منجی وضع موجود در خلاء مشروعیت رژیم
زندانی
سیاسی، مجید اسدی ، اخیرا با انتشار نامهای، نوشته است: « آلترناتیو ایدئولوژیک
و فرهنگی، تنها در کوران مبارزه برای آزادی و نفی و تغییر وضع موجود پدیدار میشود
و سرشت و سرنوشتی یکسان و یگانه با آلترناتیو سیاسی دارد.
زندانی
سیاسی، مجید اسدی در نامه خود، وضعیت اقشار مختلف مردم از کارگران تا معلمان و
کودکان کار و اوضاع نابسامان محیط زیست کشور را اینچنین توصیف میکند: «کارگران نیشکر
هفتتپه سالهاست که درصدد خلع ید غارتگران مزد، کار و کارخانهشان در صف اعتصاباند.
کردستان و خوزستان بر سر دار، سیستان و بلوچستان مدفون زیر خاک، مادران در سوگ
فرزندان، معلمان در زندان و کودکان دورهگرد خیابانها، آگهی فروش قلب و چشم و کلیه
فراوان، جنگلها شورهزار، رودخانهها و دریاچهها نمکزار… و همه اینها نتیجه
گذشت تنها چند روز نمیتواند باشد؛ بلکه، ماحصل سالها تجاوز و چپاول و سرکوب
است.
شدت بخشیدن به فشار علیه زندانیان
دژخیمان رژیم آخوندی در زندان گوهردشت کرج بر شدت فشار بر
زندانیان سیاسی در سالن۱۰ بند۴ افزودهاند. آنها با از بین بردن پرونده پزشکی
زندانیان و جلوگیری از انتقال آنها به بیمارستان و حتی بهداری زندان، به شکنجه
روانی و فیزیکی زندانیان میپردازند.
زندانی سیاسی مجید اسدی مبتلا به انواع بیماریها از جمله بیماری
حاد گوارشی از دردی طاقتفرسا رنج میبرد. آرش صادقی که پس از اعتصاب غذاهای طولانی
در اعتراض به شرایط وخامتبار زندان و دستگیریهای خودسرانه، در وضعیت بسیار دشواری
بهسر میبرد پس از عمل جراحی بلافاصله به زندان برگردانده شده و از حداقل رسیدگیهای
درمانی محروم است. حسن صادقی زندانی دیگر بهخاطر ضرباتی که شکنجهگران بهسر و
چشم او وارد کردهاند در معرض خطر پاره شدن رگهای چشم و نابینایی قرار دارد. محمد
بنازاده امیرخیزی نیز بر اثر بیماری قلبی و سن بالا در شرایط وخیمی قرار دارد.
بنا به کزارشات رسیده زندانی سیاسی
رسول حردانی را به اندرزگاه ۱۰
سالن ۳۰ منتقل کرده اند. این بند به
بند اشرار معروف است و زندانیان آنجا به دستور مسول بند زندانیان دیگر را مورد ضرب
و شتم قرار میدهند.
رسول گفته است که، دیروز نزدیک به ۲۰ زندانی حوالی ظهر در حضور افسر
نگهبان به او حمله ور شده و از چند ناحیه مصدومش می کنند. در نهایت رسول حردانی را
به قرنطینه می فرستند که هنوز آنجاست و قرار است تا شنبه جایی در بند دیگر برایش
در نظر بگیرند. زندانی سیاسی رسول حردانی گفته که امنیت جانی ندارد و احساس خطر می
کند …
زندانی سیاسی
رسول حردانی ۳۴ساله علی رغم اینکه کمتر از ۱۸ سال سن داشت، رسول حردانی در سال ۱۳۷۹ هنگامی که با خانوادهاش قصد
پناهندگی داشتند سعی کردند که هواپیما را به کنترل خود در آورند و به سوی مقصدی که
مد نظر آنها بود تغییر مسیر دهند که این مسأله ناکام ماند و باعث دستگیری او و
برادرش خالد حردانی شد. او پس از تحمل ۷ سال زندان با سپردن وثیقه در سال ۱۳۸۶
آزاد شد. وی مجددا در اعتراضات چهارشنبه سوری در سال ۱۳۸۸ دستگیر و همچنان در
زندان اوین بسر می برد. در این مدت او در اعتراض به شرایط غیرانسانی زندان و روند
نگهداری غیرقانونی بارها دست به اعتصابغذا زده است در یک مورد لبهای خود را دوخت.وی
از نوعی بیماری قلبی رنج میبرد و بخشی از بدن وی بی حس است ،به سختی حرکت میکند.
در این مدت او دست از افشاگری و اعتراض به هر شکل برنداشت نگاهی بیاندازیم به برخی از نامه های او:
افشاگری زندانی سیاسی رسول حردانی
از وضعیت داخل زندان
رسول حردانی، زندانی سیاسی زندان
رجایی شهر(گوهردشت) طی نامه ای از درون زندان برای افشاگری می نویسد:
امروز نزدیک به چهار دهه است که
حکومت اشغالگر، ایران عزیزمان را در بند ستمکاری خود نگه داشته و گویی مردم به
استبداد و ظلم عادت کرده اند و مباررین راه آزادی گویا در زندانهای وقت تحت شدید
ترین شکنجه ها تنها و تنها مانده اند و کشور نیز در دستان دیکتاتوری در حال نابودی
است.
اینجانب بیش از 17 سال است که در
زندان های این دولت ضدبشری و ستمگر هستم و بارها با چشمان خود دیدم که چه عزیزانی
در راه سرافرازی میهن و برای آزادی به شهادت رسیدند و دیدم که چگونه زندانیان سیاسی
از هر باور و عقیده در برابر ظلم و تعدی گری ظالمان ایستادگی کرده و جهان خود را
فدای آرمانهای مقدس خود کرده اند. شکنجه شدند، اعدام شدند و یا به جوخه های مرگ
خاموشی سپرده شدند اما سکوت نکرده و به آرمانهای آزادی پشت نکردند و به دیکتاتور
نه گفتند و دیدم و دیدم که شکنجه گران با خانواده هایشان چه کار کردند… تهدید
کردند اخطار کردند و حتی مرگ عزیزانشان به آنها گوشزد کردند این در حالی است که در
این کشور آقازاده ها برای خود حقوق های نجومی دریافت میکنند دکل میدزدند و اموال
مردم را چپاول میکنند اما کودکان برای لقمه ای نان سر چهارراه ها آدامس میفروشند و
نان شب خود را گدایی میکنند این عدالت دین اسلام آخوندهای جمهوری اسلامی است فقط
شعار و عوام فریبی… پس کجاست آن حرفهایی که از تریبون نماز جمعه به خورد مردم میدهند
و به صورت کلیشه وار دیکته میکنند؟؟ بنده شخصا فکر میکنم به شعور من و هم نسلهای
من توهین شده است. سکوت در برابر حکومت ظلم و استبداد کافی است من دیگر سکوت
نخواهم کرد و آزادی را چه با فدا کردن جانم و چه با ادامه افشاگری و اعتراض و
مبارزه به دست خواهم آورد.
رسول (رادمان) حردانی زندانی سیاسی
سالن 12 زندان مخوف گوهردشت
نامه رسول حردانی درباره تحریم انتخابات:
مجلس در صلاحیت تعریف جرم سیاسی نیست،
زیرا این مجلس خود وارث شکنجه، اعدام و زندان بیش از هزاران تن از هموطنان ایرانی
و خوزستانی و دیگراندیشان سیاسی و باعث صلب آزادیهای مدنی و اجتماعی بوده و در
صلاحیت آن نیست که بتواند تعریف جرم سیاسی را تصویب کند.
نمایندگان واقعی کسانی هستند که در
انتخابات آزاد و دموکراتیک و با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند، بنابراین، این
مجلس مشروعیتی برای تعریف و تصویب جرم سیاسی ندارد.
من به عنوان یک زندانی سیاسی که بیش
از ۱۶ سال تحت شدیدترین شکنجهها
بودهام از مردم ایران و مخصوصا مردم عزیز خوزستان میخواهم که این انتخابات غیردموکراتیک
را تحریم کنند.
رسول حردانی – زندان رجایی شهر
(گوهردشت) ۷ بهمن ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر